قلکروش

بیان احساسات مخفی در قلب

آنطور که شایسته بود;شاید شروع شروع نشد;اما پایانش شایسته هیچ انسانی نبود.حال,در کلبه ای متروکه از ترس مواجهه شدن,پنهان شده ام.آسمان,غروبش رنگ تنهایی و شبش رنگ وهم میدهد.با ترس و لرزش از خوابی که نیستم بیدار میشوم.چشمانم نیست را میبنید.باد سردی از درز شکسته پنجره میلرزانتم,پاهایم را در شکمم بقچه میکنم,تک اشکی از روی گونه هایم می افتد.چراغ ها را ببندید,پرده ها رابکشید,میخواهم بخوابم.او در خواب هنوز عاشق من است(؟

پیروز و روشن باشید.


ارزیابی تست استعدادیابی نویسندگی قلکروش

قلکروش | گلبرگ


آلبوم استعدادیابی

بازگشت به اکسپلور نویسندگی