کوچینگ به عنوان یک مهارت نوظهور، به سهو و غلط با بسیاری از علوم، فنون و مهارتهایِ هموند، اشتباه گرفته میشه. به گونهای که در نبود تعاریف کامل و شامل، شاهد ظهور و بروز اختلافات بسیاری در این زمینهها هستیم. زمینههایی مثل: کوچینگ و منتورینگ، مشاوره، منیجمنت، آموزش و…
در این پست میکوشیم به واشکافی تفاوتهای بنیادین کوچینگ و منتورینگ به صورت کاربردی بپردازیم. پیش از اون بایستهاست که تعریفی ساده از عناصر بحث ارائه کنیم تا منظور روشنتری ایراد بشه.
کوچینگ | شناسه و مبانی
کوچینگ مجموعهای از مطالب مدیریتی، روانشناسی، فلسفی، ورزشی و هنری به شمار میره که «کوچ» با استفاده از این دانش و اطلاعات به (کوچی | Coachee) کمک میکنه تا درگیریهای ذهنی، کاری و هنری خود رو پشت سر بگذاره. البته کوچ در این مسیر هیچکدام از مهارتهای فوق رو به صورت مستقیم تدریس نمیکنه؛ بلکه از طریق تعامل با کوچی، وی رو تا رسیدن به پاسخ مناسب همراهی میکنه. کوچ در مسیر کوچینگ، کوچی رو با سوالاتی روبرو میکنه که بسترساز برونریزی ذهنی شده و در نهایت به طوفان فکری منجر میشه. از این جهت کوچینگ یعنی آزادسازی توانمندیهای بالقوه فرد (Unlocking a person’s potential) . وظیفه کوچ اینه که به کوچی کمک کنه نسبت به امکانات بالقوه خود آگاهی بیشتری پیدا کنه، و مسئولیت رشد و توسعه خودش رو بر عهده بگیره. در نتیجه آگاهی، مسئولیت پذیری، همیاری و خودآموزی از جمله کلیدواژههای علم کوچینگاند.
منتورینگ | شناسه و مبانی
منتور (Mentor) رو به مرشد و منتورینگ را به «مربیگری» ترجمه کرده و فرد مراجعه کننده به منتور رو «منتی | Men tee» مینامند. اما در سال 2004 دیوید کلاتربوک، که به صورت آکادمیک در زمینهی روابط منتورینگ مطالعه میکرد، برای اونچه منتورها انجام میدهند کلمهای رو ابداع کرد که مخفف منتور است:
M : مدیریت[Management]
E : تشویق کردن [Encouragement]
N : تغذیه [Nutrition]
T : آموزش [Training]
O : احترام متقابل [obeisance]
R :پاسخ دادن به نیازهای یادگیرنده [Responding]
در منتورینگ، منتور مسئولیت گسترش روابط منتی رو عهدهدار است. تفاوت منتورینگ با مدیریت در این است که شما از مدیر یا سرپرست خود تبعیت میکنید چون چارت سازمانی از شما چنین چیزی رو میطلبه. به بیان سادهتر رابطهی شما با مدیر، رابطهای محسوب میشه که در نهایت به تبعیت از مدیر ختم میشه. در حالیکه شما در انتخاب مدل ذهنی و نحوهی نگرش منتور، آزاد هستید. در مهارت منتورینگ، کلیدواژهها شامل مفاهیمی چون: منیجمنت و تغذیهی روحی است، در حالیکه در علم مدیریت مفاهیمی چون خروجی و ورودی سیستم و نیازهای چارت سازمانی در میان است.
کوچینگ و منتورینگ
اکنون میتوانیم با بیانی روشنتر به شباهت و تفاوتهای کوچینگ و منتورینگ بپردازیم. میدانیم که هردو فردی رو مورد حمایت ویژهی خود قرار داده و وی رو برای رسیدن به هدف مشخصی یاری میکنند. در هر دو حیطه نیز «تحمیل آراء» محلی از اعراب نداشته و چون منتی هم در انتخاب منتور و هم در گزینش کوچ آزادانه رفتار میکند، در هر دو حیطه پذیرش آراء فردِ حامی (منتور یا کوچ) بسامد بالاتری نسبت به حیطههایی چون مدیریت یا مشاوره داره. اما تفاوت اصلی کوچینگ و منتورینگ رو باید در ابزارهای رابطه و نیز نحوهی تعامل جست.در بیان تفاوت کوچینگ، منتورینگ و مشاوره باید گفت:
مشاور با دانش و تخصص خود یاریگر ماست تا با واکاوی گذشته ما رو با ریشهی مسائل روبرو کند. در حالیکه ممکن است تجربهی گذشتن از مسیرِ پیش روی ما رو نداشته باشد. تصور کنید که در حال بالا رفتن از یک کوه هستید: در این مثال مشاور از پایین کوه حامی شماست.
در مقابل، منتور فردیاست که کوه مورد نظر را دستکم یکبار فتح کرده. از این جهت تجربیات ارزشمندی برای ارائه دارد، اما در موقعیتی مشابه موقعیت مشاور، از پایین توصیههای لازم رو به ما میرسونه تا کسب و کار ما رو به آیندهای مطلوب سوق بده.
اما کوچ، ماجرای همیاری و همراهیاست. کوچ پیش از ورود به مسیر ما رو با ظرفیتهای حال آشنا کرده و در طی فتح قله، شانه به شانهی کوچی است. از این جهت در ترجمهی کوچینگ از کلمهی «همیاری» استفاده میشه که حالتی یاریگرانه از همراهی است.
دیدگاهتان را بنویسید