تیکت ادبی | شخصیت داستان از داستانم جذاب‌تره

چنان‌چه دستی در نوشتن خلاقه داشته باشید، حتماً بن‌بست‌های فکری را هم تجربه کرده‌اید: لحظاتی تاریک و سرد در حین روایت که نیاز دارید برای گم نشدن در جادوی کلمات، واژه‌های اصیل رو به یاد بیارید. مدرسه آرت‌ کوچینگ (همیاری) الف کوچ ، امکاناتی را فراهم آورده تا شما بتوانید با ارسال تیکت‌های در قالب ایمیل، به صورت شبانه‌روزی و البته رایگان از خدمات این مجموعه بهرمند شوید. ما، کوشیده‌ایم با انتشار آن دسته از تیکت‌های ادبی که مشمول اجازه‌ی نشر از سوی هنرجویان ادبیات روایی است، به شما رهجویان روایت این پیام را برساند که:
شما در جنون خود تنها نیستید. این مجموعه علاوه بر ارزش پژوهشی می‌تواند در دراز مدت، چراغ راهی برای رهجویان بعدی و بعدی باشد. امید که این مسیر خالی از همراهی و همیاری و هم افزایی نماند! با هم به سراغ بخشی از بانک تیکت‌های آرت کوچینگ می‌رویم. در این بخش از تیکت 1400 ، با مساله‌ای روبرو هستیم که پیچیده‌تر از یک مشکل می‌نماید: عوض شدن نقاط ضعف و قوت نویسنده در قالب شخصیت داستان .
همراه باشید.

1. لطفاً یه نام مستعار برای خودت انتخاب کن.

آفت

2. در کودکی چه شکلی بودی؟

لپ گلی و چشم بلبلی!!!

3. فکر می‌کنی چند سال سن داری؟

آفت به کسی سن نمیگه!

4. آیا «اختصار» کلمه‌ای طولانی است؟

تا در مورد چی باشه: زجر یا شادی! اختصار زجر واقعا طولانیه.

5. اگر بهترین دوست خودت بودی با خودت مهربان‌تر بودی؟

اصلاً رفاقت نمی کردم!

6. به جواب چه سوالی نرسیدی؟

بابام یه پیکان داشت؛ قفل شده، وسط روز توی حیاط مون دزد زد. دوس دارم بدونم کی بوده

7. اگر به خودت مشت بزنی و دردت بگیره، قوی هستی؟

خیر؛ اوسکلم.

8. اگر تمام خاطراتت پاک بشه، چطور آدمی می‌شی؟

یادم نمیاد 🙂

9. آیا میزانی از سانسور لازمه؟

بله؛ بالاخره نباید فقط طرفدارای ادبیات نون بخورن، دشمنای ادبیات هم شکم دارن.

10. اگر زندگی‌نامه‌ت رو بنویسی بر چه مبنایی فصل‌بندی می‌کنی؟

قبل و بعد از این پرسش و پاسخ.

11. اگر عشق پاسخ همه چیز باشد، پرسش چیست؟

با این که مخالفم:«چگونه از سر شکم سیری خود را به گ… بدهیم!»

12. چه چیزی می‌تونه تو رو از نوشتن متنفر کنه؟

قیافه م! خداییش باید بازیگر می شدم!

13. کم‌اهمیت‌ترین موضوعی که این‌روزها ترند شده از نظر تو چیه؟

خود ترند شدن بی اهمیت ترین موضوع زندگی منه! مثل مد می مونه

14. کوتاه‌ترین قصه‌ای رو که بلدی تعریف کن.

«گرم صحبتی عاشقانه بودند؛ اما تنها یک نفر این را می دانست.»

15. چه کمکی از دست مجموعه الف کوچ ساخته‌ست؟  لطفاً در 30 کلمه بنویس!

ممنونم که بالاخره بعد از این فرم طولانی به لب کلام رسیدیم: شخصیت داستان من یه دختر یاغیه که قصد مهاجرت داره اما توی یه کمپ گیر افتاده؛ یه هواپیما هر روز از روی اون کمپ رد می شه و دختر سعی داره با اجرای یه جور پرفورمنس جمعی ، به مسافرای اون هواپیما حالی کنه که اون جا چه خبره… خب می دونم که طرح خوبیه؛ اما نه ایده ای برای اون پرفورمنس رو دارم و نه می دونم اون تو چه خبره… در واقع از کل داستانم فقط شخصیت و لوکیشن مد نظرمه و نسبت بهشون اطلاعات دارم. به هرحال احساس می کنم شخصیت داستانم کاراکتر جالبی داره ولی این داستان در حد و اندازه هاش نیست.

منتی عزیز.
ممنون از این که به این گفتگو گرما بخشیدی!
در مورد پرسشت باید دقت داشت که شاید می‌شد به نحوی رساتر بیان بشه: اون‌قدر رسا که به خودیِ خود، روشنگر مسیر پیش‌رو باشه. در مقدمه‌ی بحث به عناصر سوالت می‌پردازیم:
در مورد همینگوی معروفه که بسیاری از مخاطبین وی بیش از داستان‌، شیفته‌ی شخصیت «راوی/نویسنده»‌ی داستان‌های وی بودند؛ به عبارتی ساده تر: وی رو به مثابه شخصیت داستان می ستودند. همین قضیه رو در مورد نویسندگان دیگری مثل: صادق هدایت، چارلزبوکوفسکی ، خسرو گلسرخی و نیز سلینجر نیز شاهدیم. پیش از این به ورطه‌ی داوری این مساله بلغزیم که:«آیا نمود داشتن نویسنده در اثر، امری مثبت یا منفی است» باید به سمتی دیگر بنگریم: شخصیت داستان و تاثیر آن در روایت.
معروف‌تر از مثال همینگوی، هدایت، بوکوفسکی، گلسرخی، سلینجر و … این موضوع است که:« در میان اختلاف نظرهای موجود در مورد عناصر داستان و روایت، هیچ‌گاه هیچ نظریه‌پردازی از عهده‌ی حذف شخصیت داستان از روایت برنیامده» و البته پیش از این که تلاش صاحب‌نظران ادبی رو زیر سوال ببریم، لازمه که از این موضوع بدیهی‌ترین نتیجه‌گیری رو انجام بدیم: «داستان خوب، بیش از هر چیزی به شخصیت خوب وابسته است و یک روایت خوب به راوی خوب!» هر ماجرایی ماجراجویی رو می‌طلبه و در مورد پرسش تو باید گفت که: روایت، راوی رو برگزیده و باید منتظر ادامه‌ی این روند باشیم…
تو شخصیت ماجراجویی داری آفت؛ درست مثل شخصیتت. و یه ماجراجو به ماجرا نیاز داره و هر ماجرایی از تنگنایی بیرون میاد. تو شخصیتت رو توی تنگنا قرار دادی و نیاز داری کمی بیشتر روی در روی موقعیتت قرار بگیری! لازمه به بحث‌مون این نکته رو هم اضافه کنیم که: تو پذیرای یک موهبتی: یک شخصیت قوی. پذیرای اون باش. البته یادت نره که بار دادن ، سخت‌تر از آفت بودنه؛ خاصه در داستان که به سوالی بزرگ تر از دزدِ پیکان پدری نیاز داره؛ ( یا شاید هم باید بیشتر وابکاویم که چه عنصری توی این روایت برای ذهنِ روایتگرِ تو جذاب و به یاد موندنی بوده) چنان چه این گپ کمکی نکرد میتونی اثرت رو به آدرس ایمیل مجموعه آرت کوچ بفرستی.
به امید موفقیت شخصیت داستانت.


ارتباط با مدرسه آنلاین مشاوره آرت کوچینگ رایتینگ کوچ الف کوچ

یک پاسخ به “تیکت ادبی | شخصیت داستان از داستانم جذاب‌تره”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *