سرویس رایتینگ کوچ آنلاین از جمله خدمات مدرسه الفکوچ است که طی آن شما همواره یک مربی نویسندگی را به صورت آنلاین در کنار خود خواهید داشت. چنانچه در حین نوشتن به مشکلی برخورید فقط کافیست با تکمیل و ارسال یک تیکت، ظرف 24 ساعت شنیدار راهنمایی و کوچینگ مربیان نویسندگی ما باشید. در این قسمت از رایتینگ کوچ آنلاین همراه هستیم با نویسندهای که میکوشد از سانسور و چالش بگریزد، اما راهی برای این کار نمیشناسد. همراه باشید تا بیشتر با این چالش نویسندگی آشنا شویم و به این پرسش پاسخ دهیم که: « چگونه از تابوها بگریزیم؟ »
1. لطفاً یه نام مستعار برای خودت انتخاب کن.
رها
2. در کودکی چه شکلی بودی؟
آروم و مشغول دفتر و کتاب
3. فکر میکنی چند سال سن داری؟
گاهی ۱۸ و گاهی تا ۴۰ سال هم پیش میرم
4. آیا «اختصار» کلمهای طولانی است؟
بله.
5. اگر بهترین دوست خودت بودی با خودت مهربانتر بودی؟
بله نمیذاشتم بره تو فکر و غصه …
6. به جواب چه سوالی نرسیدی؟
چرا شخصیت های بد و آسیب زننده برای اکثر آدما جذاب ترن؟
7. اگه به خودت مشت بزنی و دردت بگیره قوی هستی؟
خیر.
8. اگه تمام خاطراتت پاک بشه چطور نویسنده ای میشی؟
نویسنده ای که از گذشته نمی نویسه
9. آیا میزانی از سانسور لازمه؟
ممکنه لازم باشه اما حق انتخابش فقط با نویسنده ست
10. اگر زندگینامهت رو بنویسی بر چه مبنایی فصلبندی میکنی؟
قبل از آشنایی با یک جانور | بعد از آشنایی با یک جانور
11. اگر عشق پاسخ همه چیز باشد، پرسش چیست؟
حماقت.
12. چه چیزی میتونه تو رو از نوشتن متنفر کنه؟
فکر میکنم هیچ چیز
13. اگر به کسی توصیه کنید:«رهبر باش! نه پیرو» آیا اون شخص با پیروی از شما، رهبر میشه؟
خیر.
14. کماهمیتترین موضوعی که اینروزها ترند شده از نظر تو چیه؟
ورود رونالدو به ایران و چگونگی استقبال ازش
15. کوتاهترین قصهای رو که بلدی تعریف کن.
تنها بودم در را زدند از پله ها که به پایین رفتم کسی از اتاق پرسید: کیه؟!
15. چه کمکی از مدرسه آرت کوچ ساخته ست؟ لطفاً در 300 کلمه شرح بده.
دغدغه هایی در مورد آسیب های اجتماعی دارم. دوست دارم در مورد تجاوز و پیامد و آسیب های روانیش داستان نسبتا کوتاهی بنویسم؛ نمیدونم چه نوع مخاطبی دارم و چه سانسوری پیش روم خواهد بود و با حساسیت ها و تابوهای این موضوع چطور برخورد کنم.همین باعث میشه از موضوع مورد علاقم عقب بکشم. نظر و پیشنهاد شما چیه و چگونه از تابوها بگریزیم؟
منتی عزیز.
ممنون که این مجموعه رو در جریان چالش پیشرو گذاشتی.
تجاوز، از بالاترین درجات شقاوت انسانیست و بسیاری اون رو غیرانسانیتر از حتی قتل و شکنجه میدونند. همچنین وجود تابوهای هیسوارانه در مورد اون باعث میشه نوشتن ازش مثل حرکت بر روی شمشیری دولبه بمونه. چرا که هنر به هیچوجه مربی اخلاق نیست و پرداختی عمیق و ظریف به چنین موضوعی، بدون جانبداریهای اخلاقی میتونه به دوئل سختی برای نویسنده تبدیل بشه. به شکلیکه شاهد بودهایم افرادی با نگاه گزارشوارانه، تا ورطهی تمجید از این موضوع هم پیش رفتهند!!! از طرفی دیگه باید مراقب بود که در این مسیر، روایت مردانه رو هم مدنظر بگیریم: چرا که بدون وجود روایت مردانه و حذف اونها،به صورت ضمنی زن رو عرضهکننده و مرد رو تقاضاگر این ورطه معرفی کردیم که خلاف آموزههای برابری حقوقیست.
این از هشدارهایی که باید در زمینهی ذهنی مدنظر داشت.
از نظر فنی، شاید بشه درست دست روی همین مسالهی تابووارانه گذاشت: داستانی رو تصور کن که در مورد تجاوز باشه؛ با سطوری که با ماژیک بزرگ روی بخشهای مهمی از اون خط کشیده شده و ما تنها تعداد محدودی از کلمات رو میبینیم. کلماتی شرمخورده، جملاتی نیمهتمام و پاراگرافهایی که لب میگزند را بخاطر بیار و به این فکر کن که: شاید همین محدودیت، نقطهی عطف داستان باشه؛ درست مثل جونوری که به زندگیتون ورود میکنه و شما ابتدا از او میترسید. اما شاید نقطه عطف ماجرا، در همین چالش باشه. پس شاید در پاسخ به این پرسش که: « چگونه از تابوها بگریزیم؟ » بشه گفت:
با حرکت به سمت آن!
در ادامه میتونی به لینک تعدادی از آثار منتشره با موضوع تجاوز دسترسی داشته باشی؛ آثاری مثل: بادبادک باز اثر خالد حسینی، پرتغال کوکی اثر آنتونی برجس و رمان تاوان به قلم ایان مک یوئین.
به امید روزهای روشن.
دیدگاهتان را بنویسید